هرگونه اهمال، کمتوجهی و عملکرد نادرست در رابطه با جمعیت، تبعاتی وحشتناک بههمراه خواهد داشت لذا مسئله “بحران جمعیت کشور” یکی از اولویتهای رئیسجمهور منتخب باید باشد.
به نقل از پیام گو؛ دامنه سالخوردگی جمعیت کشور آنقدر گسترده است که متأسفانه برخی تنها به بُعد اقتصادی آن توجه میکنند که مثلاً تکلیف بیمه این قشر چه میشود؛ درحالی که به دامنههای اجتماعی و فردی هولناک این مسئله کمتر پرداخته شده است.
مسئله جمعیت، مولتیفاکتوریال است و متغیرهای آن خیلی زیاد هستند، این که؛ چرا جوان تمایلش به ازدواج کم است؟ مشکلاتش برای ازدواج چیست؟ و…؟، بله، بخشی از آن اقتصاد است اما همه آن نیست؛ بعد از ازدواج چرا زوجها فرزندآوری را به تأخیر میاندازند؟ چرا بین فرزندان فاصله میاندازند؟ چرا به این باور رسیدهاند که خانواده تکفرزندی، یک خانواده است؟ چرا ناباروری زیاد است؟ و چرا آمار سقط بالاست؟ اینها سؤالاتی است که باید بررسی شود.
اتفاق دیگری که باید بیفتد این است که بررسی کنیم سهم هر یک از این علل چقدر است؛ آیا سهم ازدواج در حل مسئله جمعیت بهاندازه سقط جنین است؟ آیا سهم سقط جنین بهاندازه ناباروری است؟ باید ببینیم کدام عامل، چه تأثیری دارد تا با توجه به محدودیت زمانی که داریم و با توجه به منابع موجود، بهروی آن وقت و هزینه صرف کنیم.
با توجه به اینکه اخیراً به نرخ رشد جمعیتی زیر یک درصد و نرخ باروری زیر 1.7 فرزند رسیدهایم، در حوزه جمعیت در کشور یک برنامه راهبردی منسجم و قابل اتکا نداریم؛ حتماً یک سری از متغیرها زودبازدهتر هستند و حتماً متغیرهایی اثرات بیشتری دارند؛ توجه به این موارد باعث میشود بتوانیم در حوزه سیاستگذاری و اجرا به یک الگوی درست برسیم.
وقتی به یک مادر بگوییم که عملش، زندگی فرزندش را به چالش میکشد، تسلیم میشود و هیچ مقاومتی ندارد اما وقتی بگوییم، ما در سالهای آینده در منطقهای قرار میگیریم که تمام کشورهای اطرافمان، کشورهای جوان با نرخ رشد مثبت و میانگین سنی قابل قبول هستند و ما یک کشور سالخورده با نرخ رشد احتمالاً منفی هستم، فرد میگوید “به من چه ربطی دارد؟ این مسئله من نیست”! خطرات کاهش جمعیت باید به درستی و روشنی تبیین شود.
در مورد تفاوت انگارههای ذهنی افراد در حوزه جمعیت نیز باید بدانیم که انگارههای ذهنی یک فرد 19 تا 24 ساله مجرد با یک فرد 40ساله مجرد، خیلی فرق دارد؛ از این رو، باید زاویه ورود به موضوع جمعیت را ناظر به مخاطب طراحی کنیم؛ در این باره نقش رسانه این است که اول، مسئله را تبیین کند، منتها هوشمندانه و ناظر به مخاطبش، دوم، رسانه باید زبان گویای مردم شود.
تا به حال یک سند بالادستی بهنام سیاستهای کلی جمعیت داشتیم که قانون برای آن نداشتیم، در زمان حاضر این سند در حال تبدیل شدن به قانون “جوانی جمعیت و حمایت از خانواده” است؛ مردم مطالباتی دارند، مجردها، متأهلین و خانوادههایی که دوست دارند فرزنددار شوند اما نمیتوانند؛ راهاندازی پرسشهایی که میتواند به گفتمانسازی کمک کند، نیز یکی از کارهای مهم رسانه است؛ تمام تلاش ما باید این باشد که حداکثر سود را از پنجره جمعیتی خود ببریم؛ چون این فرصت در حال طی شدن است و با توجه به بیماری کرونا، احتمالاً این پنجره تنگتر هم میشود.
ما باید پیامدهای سالخوردگی جمعیت را کم کنیم، این جمعیت وجود دارد و سالمندان یکدفعه به وجود نمیآیند لذا باید سعی کنیم این پیامدها را کاهش دهیم، هم با اضافه شدن موالید و هم با سیاستهایی که بتواند سالمندان را فعال نگه دارد؛ در خیلی از کشورها سند سالمندی فعال وجود دارد؛ در ایران هم دستنوشتهای در دبیرخانه شورای ملی سالمندان وجود دارد اما بهاندازه کافی جامع و کاربردی نیست.
البته کسی که الفبای مسائل جمعیت را بشناسد، میفهمد که وقتی کشوری از نرخ باروری بالای 6 فرزند به نرخ 1.7 سقوط کند، برگشتن به آن اعداد از نظر عملی، تجربی و عینی قریب به محال است اما اگر بتوانیم به نرخ بالای 2.2 برسیم شاهکار کردهایم و در این باره دهه 60 تکرار نخواهد شد.
با این توضیحات، این تحول مهم و ضروری یکی از اولویتهای رئیس جمهور منتخب و دولت سیزدهم خواهد بود؛ هر گونه اهمال، کمتوجهی و عملکرد نادرست در این مورد تبعاتی وحشتناک بههمراه خواهد داشت؛ اقتصاد، اجتماع، فرهنگ، سیاست و امنیت موضوعات کلانی هستند که همگی مستقیماً با مقوله “جمعیت” گره خوردهاند.