تا زمانی که تعارض منافع در نظام سلامت کشور پابرجاست و سیاستگذاری آموزش پزشکی توسط پزشکان متخصص و ذینفعان همین حوزه صورت میگیرد مشکل دانشجویان رزیدنتی حل نخواهد شد.
به نقل از پیام گو؛ در پی بروز اخباری مبنی بر خودکشی دو دانشجوی دستیاری پزشکی، برنامه عیار گزارشی با موضوع مشکلات دانشجویان پزشکی تخصصی پخش کرد که در آن، دانشجویان دستیاری به بیان مشکلات خود پرداختند. در ابتدای این گزارش یکی از دانشجویان گفت: غالب دانشجویان دستیاری، یا به اصطلاح رزیدنتها، افرادی در سنین 25 تا 30 سالگی هستند. دانشجویانی که در خط مقدم مبارزه با کرونا قرار دارند، در حالی که حقوق و مزایای حداقلی هم مثل بیمه ندارند.
وی همچنین با اشاره به آنکه دانشجویان به عنوان قشر نخبه جامعه باید باعث پیشرفت جامعه باشند، گفت: برخی دانشجویان به جای آنکه ارزش افزودهای برای کشور داشته باشند، دست به اقدامات خطرناکی مثل خودکشی میزنند.
همچنین یک کارشناس حوزه سلامت، در این برنامه افزود: این دانشجویان مجبورند به صورت تمام وقت و حتی فراتر از تمام وقت، در ازای دریافتی خیلی کم به اسم کمک هزینه تحصیلی، در محیط بیمارستان کار کنند.
وی همچنین با اشاره به آن که اکثر تصمیم گیران از اعضای هیئت علمی دانشگاهها و بیمارستانها هستند و با وضع و شرایط دانشجویان دستیاری به خوبی آشنا هستند، ادامه داد: اساتید این دانشجویان در مناصب تصمیمگیری وزارت بهداشت هستند. چگونه است که مشکلات این دانشجویان حل نمیشود اما طرحهایی با هزینههای کلان مثل طرح تحول سلامت اجرا میشود.
همچنین وی افزود: دود مظلومیت و فشار کاری اینترنها و رزیدنتها در آخر در چشم مردم میرود و این مردم هستند که همیشه با این نظام سلامت معیوب درگیر هستند.
همچنین دانشجوی دیگری با اشاره به اینکه بالاترین ساعت کاری در مشاغل دیگر در هفته 44 ساعت است، گفت: کمترین ساعت کاری با حداقل شیفت و کشیک در دوران رزیدنتی 1.5 برابر این میزان است و در بدترین شرایط به سه برابر این عدد میرسد. این در حالی است که دانشجویان رزیدنتی از کار خارج از بیمارستان آموزشی محروماند و اگر بخواهند به جهت کسب درآمد برای گذران زندگی مشغول کاری شوند، اجازه این کار به آنها داده نمیشود. این شرایط زندگی را برای دانشجویان دستیاری اذیت کننده است و زندگی را غیر ممکن میکند.
فشار کاری بالای دانشجویان دستیاری موضوع اصلی این گزارش بود. موضوعی که ریشه آن در محدودیت در پذیرش دانشجو در این رشتههاست. به عبارت دیگر انحصارطلبی پزشکان عامل اصلی این فشار بر دانشجویان پزشکان است. پزشکانی که خود تصمیمگیر این حوزه هستند و برای حفظ جایگاه و درآمد خود حاضرند این فشار را بر دانشجویان، تاحدی که دست به خودکشی میزنند، اعمال کنند، اما ورودی دانشگاهها را در حد ناچیز نگه دارند تا مبادا دست در این حرفه زیاد شود.
در آخر این گزارش عنوان شد که باید توجه داشت تا زمانی که تعارض منافع در نظام بهداشت و سلامت کشور پابرجاست و سیاستگذاری آموزش پزشکی توسط پزشکان متخصص و ذینفعان همین حوزه صورت میگیرد، شاهد تغییری در این مسائل نخواهیم بود. تا زمانی که تغییر اولویت از پزشکان فارغ التحصیل دارای منصب به دانشجویان در حال تحصیل تغییر نکند، این مشکلها حل نخواهد شد. تا زمانی که وزارت بهداشت با محدود نگه داشتن پذیرش دانشجویان در رشته پزشکی، حافظ منافع پزشکان متخصص باشد، درد و رنج دانشجویان ادامه خواهد داشت.