مریم ثقفی روان شناس گفت: برای اینکه چیزی اعتبار علمی داشته باشد باید بتوان درستی یا نادرستی آن را ثابت کرد.
به گزارش پیام گو به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، مریم ثقفی روان شناس گفت: برای اینکه چیزی اعتبار علمی داشته باشد باید بتوان درستی یا نادرستی آن را ثابت کرد. در واقع هر آزمایش علمی با فرضیه صفر آغاز میشود که میگوید ادعای محقق اشتباه است و سپس دانشمند باید ثابت کند که فرضیه اش درست است. قانون جذب اجازه این خطاپذیری را نمیدهد. قانون جذب با روش شناسی علمی اندازه گیری یا اثبات نمیشود که درستی یا غلطی آن مشخص شود.
او گفت: همه ادعاهای این قانون حکایت هستند و به سمت گزارشهای مثبت و بسیار گزینشی سوگیری دارند. گزارشهای منفی افرادی که قانون جذب را امتحان میکنند هرگز در ادبیات آن ذکر نشده اند. باید دانست که قانون جذب هنوز به عنوان قانون علمی، اثبات نشده است؛ به گونهای که گروهی صرفاً در حد یک فرضیه به آن پرداخته اند و پارهای دیگر آن را تخیل و توهم دانسته اند.
این روانشناس بیان کرد: در مکاتب روان شناسی قانون جذب به عنوان قانون علمی مورد پذیرش نیست و تعدادی از فیزیک دانان نیز بعد از ادعای کارشناس فیلم راز در باب فیزیک کوانتوم به این گفته اعتراض کردند و آن را غیر علمی دانستند. دانشمندان دیگری مانند ویکتور استنگر و لئون لدرمن ارتباط بین قانون جذب و روان کوانتومی را رد میکنند. آنها بیان میکنند که قانون جذب، تکانههای الکتریکی امواج مغزی را نادرست معرفی میکند. آنها ادعا میکنند که قانون جذب صرفاً شبه علم مدرن است.
اثبات ناپذیری قانون جذب
او تصریح کرد: پذیرش قانون جذب در قلمرو جهان بیرون از وجودمان، دشوار است و در اینجاست که پای قانون جذب میلغزد. اکنون باید بپرسیم که آیا به راستی انسان هر چه را که میاندیشد و احساس میکند، میتواند خلق یا جذب کند؟ آیا کائنات و جهان هستی، گوش به فرمان ما ایستاده است؟ درست است که بشر همواره با کسب تجربه، خردورزی و دانش اندوزی پیشرفت کرده است؛ اما قانون جذب، چیز دیگری میگوید. ادعا این است که به هر چیز با احساس مثبت بیندیشید و آن را باور و تجسم کنید، دست خواهید یافت.
روانشناس گفت: برای پذیرش تاثیرگذاری قانون جذب در جهان، لازم است اثبات شود که قدرت تجسم واحساس انسان بر سایر نیروهای غلبه میکند؛ اما آیا تاکنون در آزمایشگاهی این موضوع اثبات شده است؟ تاکنون کدام آزمایشگاه حساب شده علمی، قانون جذب را اثبات کرده و نشان داده است که انسان میتواند با تصور یک خانه و باور به اینکه مال اوست و تجسم زندگی کردن در آن به خواسته خود برسد؟
آنچه در نظریات فیزیک کوانتوم مطرح شده است، هیچ کدام قانون جذب را در ابعاد ادعا شده اثبات نمیکند و تنها به تاثیر ذهن و ابزار آزمایشگاهی بر وضعیت ذرات بنیادین و حالت دوگانه ماده و انرژی اشاره شده است.
او بیان کرد: درباره فرضیه راز که میگوید هر کس با اندیشه و احساس مثبت میتواند به آرزوهای خود دست یابد، از آن رو که زمانی برای تحقق رویاها مشخص نشده است، هیچ گاه این فرضیه را نمیتوان ابطال کرد؛ زیرا تا آخرین لحظه عمر، فرد باید منتظر باشد، چون شاید روز بعد، روز رسیدن به آرزوهایش باشد؛ بنابراین قانون جذب در طول زندگی خطاپذیر نیست؛ مگر اینکه یک نفر با اندیشه و احساس مثبت نسبت به آرزوهایش ناکام بمیرد. حتی میتوان گفت که با مرگ یک انسان آرزومند ناکام نیز قانون جذب ابطال نمیشود؛ چون شاید علت ناکامی او به این دلیل است که او به اندازه کافی، قدرت تجسم و یا احساس مثبت به خرج نداده است؛ زیرا در این قانون شاخص و معیاری برای حد نصاب احساسات مثبت و تجسم خلاق وجود ندارد.
از درستیهای قانون جذب تا شکل گیری خرافات
روانشناس گفت: قانون جذب نسبت به خود فرد به دو صورت میتواند درست باشد؛ یکی در امور روحی و روانی، مثلا کسی که به شادی فکر کند، شادمان میشود و کسی که به ناراحتیها بیندیشد، اندوهگین میشود؛ و دیگری در تصور و احساس دیگران نسبت به خودمان تا حدودی میتواند درست باشد. به طور مثال اگر با انرژی مثبت و نگرشی مطلوب نسبت به دیگران با افراد ارتباط برقرار کنید، به احتمال زیاد آنها نیز نسبت به ما احساس خوش آیندی پیدا میکنند.
او گفت: معمولا خرافات به این گونه شکل میگیرند که واقعیتهایی وجود دارد، اما باور ظرفی از حدود واقعیت فراتر میرود و دروغهایی را به حقیقت میآمیزد. هیچ خرافهای که از آغاز تا انتها تماماً در لایههای دروغ باشد وجود ندارد. تمام خرافات با یک واقعیت، ارتباط دارند؛ اما آن را تحریف میکنند و به طور نادرستی در میآورند. اعتقاد اصلی پشت قانون جذب از این نشات میگیرد که مردم و فکر آنها از انرژی خالص ساخته شده و از طریق جذب انرژی مثبت و کائنات، شخص میتواند سلامتی، ثروت و نوع ارتباطات شخصی اش را به دست آورد. چیزی که امروزه به عنوان قانون جذب مطرح میشود، بیشترین تاکید خود را روی مصادیقی میگذارد که درست نیست و در همین موارد درست نیز از حدود واقعی آن فراتر میرود و آن را به صورت غیر واقعی بیان میکند.